چهار نوع تفکر (خلاق-انتقادی-استراتژیک-سیستمی)

چهار نوع تفکر (خلاق-انتقادی-استراتژیک-سیستمی)

بسیاری از صاحب‌نظران مدیریت کسب‌وکار، تفکر را مهم‌ترین کار مدیر می‌دانند. اگرچه با توجه به ناملموس بودن نتیجه تفکر در کوتاه‌مدت، بسیاری از مدیران ترجیح می‌دهند با انجام وظایف عملیاتی به انجام اموری بپردازند که به‌صورت ملموس قابل‌مشاهده و اندازه‌گیری باشد.

معنی فکر و مفهوم تفکر چیست؟

اگر تفکر را به‌مثابه یک فرآیند در نظر بگیریم، ورودی این فرآیند داده‌ها و اطلاعات است و خروجی آن ایده‌ها یا بینش‌ها هستند.

در این مقاله به‌اختصار به معرفی چهار نوع تفکر که مهارت در به‌کارگیری آن‌ها نقش مهمی در موفقیت دارند می‌پردازیم.

 

۱- تفکر خلاق (Creative Thinking)

تفکر خلاق (Creative Thinking)

طبق گفته استیو جابز: ” خلاقیت چیزی جز ارتباط دادن چیزها به یکدیگر نیست.”
به‌عبارت‌دیگر خلاقیت ایجاد ارتباط بین چیزهای قدیمی (موجود) برای دستیابی به یک ارزش جدید است.

در تفکر خلاق نیز داده‌ها، اطلاعات و مفاهیمی که در دسترس همگان است به نحوی پرورش داده می‌شوند (با ایجاد ارتباط بین آن‌ها) که نتیجه آن ایجاد یک ایده یا بینش جدید و منحصربه‌فرد است.

تفکر خلاق با تغییر زاویه دید به مسائل، مشکلات و تهدیدها و تفکر خارج از چارچوب مرسوم و معمول به راه‌حل‌ها و فرصت‌های جدید رشد و توسعه دست می‌یابد.

 

۲- تفکر انتقادی یا تفکر نقادانه (Critical thinking)

تفکر انتقادی یا تفکر نقادانه (Critical thinking)

هدف از تفکر انتقادی دست‌یابی به آگاهی قابل‌اعتماد است. تفکر انتقادی تلاش برای پیراسته داشتن فرآیند تفکر از خطاهای ذهنی و شناختی است تا نتیجه و خروجی این فرآیند قابل‌اطمینان باشد.

تفکر انتقادی با به‌کارگیری استدلال و تحلیل موشکافانه و سنجش و ارزیابی اطلاعات، نظرات و ایده‌های جمع‌آوری‌شده، باعث استدلال صحیح و مصون ماندن تصمیمات از مغالطه، جانب‌داری‌ و پذیرش کورکورانه می‌شود.

 

۳- تفکر سیستمی (Systemic Thinking)

تفکر سیستمی (Systemic Thinking)

ریشه کلمه سیستم یک واژه یونانی به معنی “قرار دادن کنار هم و باهم” است. بنابراین اولین مفهومی که از واژه سیستم برداشت می‌شود کل‌نگری و دیدن تمام اجزاء یک مجموعه در کنار هم و باهم است.

درواقع اولین دستاورد تفکر سیستمی، دست‌یابی به یک تصویر کلی از مجموعه‌ای است که موردبررسی قرار داده‌ایم به همراه شناسایی تمامی اجزا این مجموعه.

دومین نکته در مورد تفکر سیستمی کشف و به تصویر کشیدن روابط و اثراتی است که اجزاء تشکیل‌دهنده مجموعه (سیستم) باهم دارند.

سومین نکته: باید در نظر داشت که هریک از اجزاء یک سیستم، خود می‌تواند به‌عنوان یک سیستم جداگانه (زیرسیستم) موردمطالعه قرار گیرد.

برای مثال کسب‌وکار شما به‌عنوان یک سیستم متشکل از اجزای بسیاری است که خودشان می‌توانند به‌عنوان یک سیستم مورد واکاوی قرار گیرند و از سوی دیگر خود کسب‌وکار شما یک جزء از یک مجموعه بزرگ‌تر محسوب می‌شود. درک روابط بین کسب‌وکار شما با سیستمی که در آن قرارگرفته از عوامل اصلی موفقیت شما خواهد بود.

تفکر سیستمی توانایی درک، شناخت و تحلیل روابط این سیستم‌ها (زیرسیستم‌ها و ابرسیستم‌ها) است.

 

۴- تفکر استراتژیک (Strategic Thinking)

تفکر استراتژیک (Strategic Thinking)

ریچ هورواث (Rich Horwath) درباره تفکر استراتژیک این‌گونه می‌نویسد:

تفکر استراتژیک ایجاد و به‌کارگیری پیوسته بینش‌های کسب‌وکار (business insights) برای دست‌یابی به مزیت رقابتی است.

تفکر استراتژیک با برنامه‌ریزی استراتژیک تفاوت دارد. برنامه‌ریزی استراتژیک (Strategic planning) هدایت بینش‌های کسب‌وکار جهت ایجاد یک برنامه عمل (action plan) برای دست‌یابی به اهداف کسب‌وکار است. تفکر استراتژیک بخشی از فعالیت‌های عادی روزانه است در حالیکه برنامه‌ریزی استراتژیک یک فعالیت دوره‌ای است (مثلاً سه‌ماهه، شش‌ماهه یا سالانه).

تفکر استراتژیک به معنی انجام کاری اضافی در کسب‌وکار نیست بلکه همانند به‌کارگیری یک عدسی جدید برای نگاه به کسب‌وکار است.

شاید بتوان گفت که در حوزه کسب‌وکار هم در تفکر استراتژیک و هم در تفکر خلاق هدف اصلی ایجاد ارزش‌های جدید برای مشتری است.

درواقع در هر دو مفهوم تفکر استراتژیک و تفکر خلاق، نوآوری یک موضوع کلیدی است. با این توضیح که در تفکر استراتژیک نوآوری باید در راستای دست‌یابی به مزیت رقابتی تعریف شود. به‌عبارت‌دیگر در تفکر استراتژیک، حیطه‌های نوآوری باید از فیلتر استراتژی عبور کنند.

دوره‌های آموزشی مرتبط:

مقالات مرتبط:

The form you have selected does not exist.